این زن مدعی شد که شوهرش روزهای جمعه به قصد کوهنوردی به کوههای اطراف زیاران در محدوده آبیک میرفته است آن روز نیز از خانه خارج شده اما دیگر برنگشته و خبری از او ندارند.
بدنبال ادعای این زن تیمی از کارآگاهان جنایی ساوجبلاغ راهی منطقه زیاران شدند. اما پس از ساعتی جستوجو جسد فریدون 42 ساله که پشت تپهای افتاده بود از سوی پلیس کشف شد.
دقایقی بعد نیز بازپرس کشیک قتل درمحل کشف جسد حضور یافت و دستور داد جنازه فریدون که به نظر میرسید دراثر خفگی جان باخته است به پزشکی قانونی منتقل شود.
در حالی که تحقیقات در این پرونده قتل آغاز شده بود مشخص شد این مرد از کارمندان یک کارخانه بوده و وضع مالی خوبی داشته است اما از مدتها قبل با همسرش اختلاف خانوادگی داشته بنابراین همسر مقتول بهعنوان نخستین مظنون این پرونده به اداره پلیس آگاهی منتقل شد.
هر چند وی منکر دخالت در این جنایت بود اما بازجوییها از وی ادامه پیدا کرد در ادامه نیز مدارک پزشکی قانونی نشان داد فریدون روز پنجشنبه یعنی یک روز قبل از کشف جسد بر اثر فشار به عناصر حیاتی ناحیه گردن کشته شده و سپس جنازهاش به کوهستان منتقل شده است.
مینا 34ساله همسر مقتول سعی میکرد مسیر پرونده را تغییر دهد اما باتوجه به اظهارات متناقص او ودختر 16سالهاش ملیکا بالاخره زن جوان لب به اعتراف گشود وبه قتل همسرش اعتراف کرد.
سرهنگ محمد نادر بیگی رئیس پلیس آگاهی استان البرز درباره این پرونده گفت:درحالی که همسر مقتول با تناقض گویی سعی داشت خودش را بیگناه نشان دهد اما سرانجام مجبور به اعتراف شد و ضمن اعتراف به قتل شوهرش انگیزه خود را از این جنایت خسیس بودن همسرش عنوان کرد.این متهم مدعی شد شوهرش با اینکه ثروتمند بوداما هیچ وقت پولش را برای خانواده خرج نمیکرد و او با سه فرزندش همیشه به سختی زندگی میکردند تا اینکه یک روز با دخترش ملیکا تصمیم گرفتند وی را به قتل برسانند.
بعد هم با تهیه قرص خواب آور حدود 20 عدد قرص را داخل آب طالبی مخلوط کرده و به وی دادند دقایقی بعد نیز مرد جوان بیهوش شده و آنها تصور کردند جان باخته اما چند ساعت بعد وقتی متوجه شدند در حال به هوش آمدن است طنابی را که ازقبل آماده کرده بودند دور گردن وی انداخته و با کمک دخترش وی را خفه کردند.
مینا درادامه اظهارات خود مدعی شد جسد شوهرش را داخل یک پتو پیچیده و بعد با سختی همراه دخترش در صندوق عقب ماشین پژو پارس خودش گذاشته و به کوههای سمت زیاران انتقال داده و همانجا او را رها کردند.
زن جوان در ادامه بازجوییها گفت:من یک دختر 16ساله و دو فرزند 9 و 3 و نیم ساله دارم اما شوهرم آنقدر به ما سختی داد که سرانجام من ودخترم تصمیم گرفتیم او را بکشیم او هیچ اهمیتی به ما نمیداد با این که وضعیت مالی خوبی داشت اما به خانوادهاش نمیرسید او حتی حاضر نبود مرا طلاق دهد. الان هم خیلی پشیمانم البته نگران خودم نیستم بلکه نگران سرنوشت فرزندانم هستم.
بدین ترتیب این مادر و دختر پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده بودند بازداشت شده و پس از بازسازی صحنه قتل به دستور بازپرس روانه زندان شدند.